Tuesday, September 22, 2009

پاییزانه

این روزا حال و هوای پاییز پیشاپیش رفته توی همه وجودم. یکی دو روز اول رو خیلی باهاش حال کردم، اون نسیمش، ابراش، بارونش، خیسیاش و از همه مهمتر طراوت مثل بهارش بهم زیادی حال داد. اما حالا که چند روز گذشته، حالا که دیگه پاییز اومدنشو جدّی جدّی داره به رخ می کشه، هنوز هیچی نشده عصرا دلم می گیره و دوست دارم خودمو بزنم به اون کوچه و با دیدن سریالهایی مثل "Lost" و "Prison Break" و درست کردن پازل جدید و گشت و گذار اینترنی، از یاد ببرم ورود پاییز رو. آخه می دونین چیه؟ من بچه بهارم و با پاییز، با بارون طولانی ِ چند روزه، با ابری ِ گرفته آسمون، با زود تاریک شدن هوا و شبهای بلندِ بی انتها، خیلی دل خوش نمی شم...
تو دنیا کجاها همیشه مثل بهاره؟؟

Tuesday, September 01, 2009

کتاب مقدس

" وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما آمدند، در دستشان کتاب مقدس داشتند و ما در دست زمینهایمان را داشتیم، پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب های مقدس داشتیم و آنها در دست زمین های ما را داشتند. "*
*: جومو کیانتا