Saturday, June 25, 2005

حامد رفت...

"فكر بلبل همه آن است كه گل شد يارش
گل در انديشه كه چون عشوه كند در كارش
اي كه در كوچه معشوقه ما مي‌گذري
بر حذر باش كه سر مي‌شكند ديوارش
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست
هر كجا هست خدايا به سلامت دارش
دل حافظ كه به ديدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش"

حامد من بالاخره امروز رفت. بعد از چند روز بلاتكليفي و سردرگمي امروز رفت. اميدوارم هركجا هست خدا به سلامت نگهش داره. و زود زود برش گردونه. ايشاالله براش راحت بگذره و كلي هم بهش خوش بگذره.
خدايا ما رو مثل هميشه در پناه خودت نگه دار.

Tuesday, June 21, 2005

گلبانگ

"در زلال لاجــورديــن ســحـرگــاهـي،
پيش از آني كه شوند از خواب خوش بيدار،
مرغ يا ماهي،
من، در ايــوان سـراي خـويشتن،
تشنه كامي خسته را مانم درست
جان به در برده ز صحراهاي وهم آلود خواب،
تن بـرون آورده از چنـگ هـيـو لاهـاي شب،
دور مانده قرن ها و قرن ها از آفتـاب!
پيش چشمم، آسمان درياي گوهـر بـار،
از شراب زندگي بخشنـده اي سـرشار،
دستها را مي گشايم، مي گشايم بيـشتر،
آسمان را چون قدح در دست مي گيرم،
و آن زلال نــاب را ســـر مي كـشـم،
سر مي كشم،
تا قطره آخر . . .!
مي شوم از روشني سيراب!
نور، اينك نور در رگ هاي من جاريست.
آه، اگر فريادم از اين خانه تا كوي و گذر مي رفت،
بانگ بر مي داشتم:
اي خـفـتـگــــان !
هنگام بيداريسـت!"

--فريدون مشيري

Sunday, June 19, 2005

تحول ما، شگفتي انتخابات...

امروز يكي از بهترين خبرهاي دنيا رو گرفتم، خيلي خوشحالم.
يادتونه خيلي وقت پيش از يه تحول تو زندگي خودم و حامد براتون گفتم؟ گفتم يه دوري تو راهه براي اينكه به كلي خوبي و خوشي برسيم. اون دوران كه قرار بود سه هفته بعد از تاريخ دست نوشته ام اتفاق بيفته، عقب افتاده بود تا پس فردا، حالا امروز فهميدم كه ديگه اصلاً چنين خبرايي نيست. به خوشيمون مي رسيم، مشكلاتمون كمتر مي شه، تحولمون انجام مي شه، ولي........ وليش مهمه!!!!!!! ولي نه با اون همه سختي اي كه قبلاً فكرشو مي كرديم.
خدايا از همه توجهاتي كه به تك تكِ بنده هات مي كني ممنونم. خوشحالم از اينكه تو هستي و تويي كه خدايي. هيچ كس غير از تو نمي تونست به اين خوبي خدايي بكنه. هيچ كس.

راستي آقا انتخابات رو بگو! چه خبر شده! به قول بعضي شده شگفت انگيزترين انتخابات در ايران.
هاشمي اول! احمدي نژاد دوم!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دو حالت داره ديگه، يا با تقلب يا بي تقلب، هر كدومش رو فرض كني و به نتيجه بالا برسي بازم مي گي شگفت انگيز، عجيب ولي شدني در ايران!
چي بگم والا؟ بهتره كه چيزي نگم. :|

Sunday, June 12, 2005

من خدام...

من شاهكارم!!!!!!!!!!
شاااااااااااااااااااااااهكاااااااااااااار.............
بالاخره تونستم!!!
يه كاري كه هيچ كس نتونست تو شركت انجام بده رو تونستم بانجامم!
هوووووووووووووووووووووووووووووووووورااااااااااااااااااااااااا.
اصلاً كيف رشتهء ما به همينه. هي حل نمي شه، حل نمي شه و حالتو اساسي مي گيره، اما وقتي حل شد هم يه حال اساسي بهت مي ده. الآنم منو حالمند نموده است. بسيار سپاسگذارم اي syntax ها! ما را خوشحال نموديد...