گاهي اوقات انتظارات و توقعاتي كه از آدمهاي دور و برمون داريم برآورده نمي شه. بسته به اينكه اين آدم براي ما چه جايگاهي داره، اين موضوع ما رو كمتر يا بيشتر ناراحت مي كنه. علاوه بر اين اگه اين اتفاق براي دفعات كمي بيفته مي تونيم اون رو بپذيريم و توجيهش كنيم اما وقتي هر روز به نارضايتيهامون اضافه مي شه، ديگه تو اصل جريان شك مي كنيم. نه به اصل جريان، به اينكه چرا اين اتفاقات داره مي افته؟ كجاي كار ايراد داره؟ كجاي اين چرخه معيوبه؟
الآن تو ذهن من همچين سوالي ايجاد شده. انتظاراتم، توقعاتم برآورده نشده؛ و به دنبال علت مي گردم. شايد انتظاراتم اصلاً بي جاست، شايد توقعم زيادتر از ظرفيت طرف مقابلمه، شايد طرف مقابلم نمي دونه كه من چه نيازي دارم، شايد من جواب توقعات اون رو ندادم و حالا اينو دارم در جواب توقعات برآورده نشده اش دريافت مي كنم، شايد، شايد، شايد...
يعني كدومش براي من درسته؟ چي شده كه الآن شاكيم؟ ناراحتم؟ هان؟!!....
1 comment:
Salam Ghazal Azizam,
Khoshhalam ke maraseme aroosi bekhoobi o khoshi bargozar shod. Midoonam ke akse digitali doost nadari amma agar aksi gerefti khoshhal misham bebinam. Baram email kon. Az door miboosamet va barat arezooye khoshbakhti daram.
Post a Comment