* دیروز یادتونه که گفتم قهر و جدی و ایناها، الآن آشتیم! تازه اونم بعد اولین مکالمه!!!
* موهای راه راه ام - قابل توجه آقای عزیز- دوباره برگشت!
* صبح روی یک بیلبورد نوشته جالبی دیدم : " در شگفتم از کسی که می تواند استغفار کند ونا امید است." به نظرم قشنگ اومد. نه از اون ابعاد خاص ها! بلکه یهو بهم حس اینو داد که خدا چقدر بزرگه و دوست داشتنی. چقدر مهربونه و چقدر ماها در مقابلش کوچولوییم.
* گاهی که وبلاگ آشنایانو می خونم، حسودیم می شه بهشون. همیشه دوست داشتم یه وبلاگ پویا و پرانرژی داشته باشم، اما نشده. از اولش خیلی بهتره ها، ولی بازم اونی که ته دلمو راضی کنه نیست. حالا یا من بی حال می نویسم یا اینکه دوستام تو حال و هوای این کارا و فضای سایبر نیستن!
No comments:
Post a Comment