از وقتی که بچه بودم می گفتم که قهر بلد نیستم و واقعاً هم نبودم. یعنی اگرم می خواستم با کسی قهر کنم زودی دلم تنگ می شد و از کارم ناراحت می شدم و سریع یه جوری دوباره آشتی می کردم، حتی اگه به قولی منت کشی حساب می شد. وقتی از کسی ناراحت بودم، خیلی راحت از کنار قضیه می گذشتم و همه چی یادم می رفت. باهاش می شدم درست مثل روز اول.
اما دیروز فهمیدم که اشتباه کردم تا حالا. بعضی وقتا باید قهر بود. بعضی وقتا نباید گذشت. بعضی وقتا باید فهموند که می فهمی و ناراحتی، باید فهموند که تا همیشه نمی شه که از کنار رفتارا راحت رد شی.
برا همینم الآن قهرم. یه قهر جدی و درست حسابی D:
* " حسن خلقی ز خدا می طلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود... "
1 comment:
salam Ghazal banoo
khoobi khanom?
weblogeto kam kamak daram mikhoonam , jalebe ke man 4 sal ba to ham kelasi boodam vali hichvaght nadoonestam ke che harfai too delet dari ...
Post a Comment