خدايا عاشقان را با غم عشق آشنا كن
ز غمهاي دگر غير از غم عشقت رها كن
تو خود گفتي كه در قلب شكسته خانه داري
شكسته قلب من جانا به عهد خود وفا كن
خدايا بي پناهم، ز تو جز تو نخواهم
اگر عشقت گناه است، بين غرق گناهم
دو دست دعا فرا برده ام به سوي آسمانها
كه تا پركشم به بال غمت رها در كهكشانها
چو نيلوفر عاشقانه چنان مي پيچم به پاي تو
كه سر تا پا بشكفد گل ز هر بندم در هواي تو
به دست ياري اگر كه نگيري تو دست دلم را دگر كه بگيرد
به آه و زاري اگر كه نپذيري شكست دلم را دگر كه پذيرد...
No comments:
Post a Comment