من موندم اين مردم ايران چرا انقدر آدمهاي ... هستن؟ آخه هيچ كجاي دنيا اينطوري نيست. كي قراره آدم شيم؟ كي قراره كه انقدر در حق هم بدي نكنيم؟ عادلانه رفتار كنيم؟ حق همو نخوريم؟ اگه كاري از دستمون بر مي آد برا هم بكنيم، لاف الكي نزنيم. اين آخريشو كه ديگه بدجوري شاكيم ها. بابا وقتي كاري از دستت بر نمي آد، وقتي عُرضه كاري رو نداري روت بشه، برگرد بگو نمي تونم. آخه اين چه درديه كه الكي مي گيم مي تونم، من فلانم، بهمانم، بعد موقع عملش كه مي شه تو هزار تا سوارخ قايم مي شيم كه گيرمون نيارن كه مجبور شيم بگيم من لاف الكي اومدم، هيچ كاري از دستم بر نمي آد.
به خدا نمي دونين چقدر دارم حرص مي خورم. اين چند وقت بابت يه سري جريان انقدر وعده و وعيد الكي و با منت بهم دادن، بعد هم هيچ كاري نتونسنتن بكنن كه حالم بد شده. هر دفعه تو آدم يه روزنه اميد ايجاد مي كنن و بعد هم مي زنن لهش مي كنن. الآن حالم بده. جداً بده.
يكي به درد دل من جواب بده. خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
No comments:
Post a Comment